متن زیبا

این دفعه حال کردم یه متن بزارم برای بازدید کننده های عزیز

آمدی ، چه صادقانه آمدی ، مرا عاشق کردی .

آمدی ، چه عاشقانه آمدی ، مرا دیوانه کردی .
مثل باران آمدی و مرا که همان کویر خشک و بی جان بودم از محبت و عشق سیراب کردی.
مثل یک پرستوی عاشق آمدی و مرا با خود به دشت عشق و امید بردی .
آمدی و مرا اسیر کردی ، اسیر آن قلب مهربانت .
بیا که آمدنت امیدها و آرزوهای قلبم را دوباره زنده می کند ، بیا که این دل بی قرار تو است.
مرا بیش از این در حسرت عشقت نگذار .
مثل لیلی قصه ها آمدی و مرا مجنون خودت کردی ، آری تو مرا گرفتار خودت کردی .
بیا که دلم هوای با تو بودن را کرده است ، بیا که قلبم تنهای تنهاست و بهانه تو را میگیرد.
بیا تا دوباره مرغ عشق در باغ سوخته قلبم آواز عاشقانه اش را شروع به خواندن کند ، بیا تا لحظه های سرد زندگی ام غروب کند و یک دنیا محبت و عشق در قلبم طلوع کند.
از اینکه آمدی و  مرا اسیر خودت کردی پشیمان نباش ، تو را می پرستم ای قبله امیدم.
میخواهم با تو باشم ، با تو و آن عشق پاکت ، میخواهم در آن قلب مهربانت برای همیشه بمانم .
چه زیبا آمدی و لحظه های پر از غم زندگی ام را عاشقانه کردی.
بیا تا ستاره ها در آسمانند و مهتاب شاهد آمدنت هست.
بیا تا خاکستری که در قلبم هنوز هم پر از گرماست شعله ور شود و تپش قلبم لحظه به لحظه تندتر شود .
به عشق آمدنت مدتها به انتظار نشسته بودم ،حالا که آمدی انتظارم به سر رسیده و تو را در کنارم خودم میبینم ! بمان با من ، می مانم با تو ، و میخوانیم آواز عاشقی را .

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد